نشست اوکراین و قدرت‌های بزرگ برگزار شد

۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ | ۱۳:۲۵ کد : ۱۷۷۳۸ اخبار و رویدادها نشست‌ها و همایش‌ها
نشست اوکراین و قدرت‌های بزرگ به ریاست دکتر چگنی‌زاده و با حضور دکتر خلیل شیر غلامی، دکتر جهانگیر کرمی، دکتر حیدرعلی مسعودی و دکتر علی بمان اقبالی زارچ برگزار شد
نشست اوکراین و قدرت‌های بزرگ برگزار شد

روز چهارشنبه نشستی با محوریت «اوکراین و قدرت‌های بزرگ» به همت معاونت پژوهشی دانشکده حقوق و علوم سیاسی و با همکاری مرکز تحقیقات چین در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار گردید. در این نشست اساتید مدعو به بحث در مورد موضوعاتی از قبیل بحران اوکراین، نقش قدرت‌های بزرگ در جنگ اوکراین، نتایج، چشم اندازهای جنگ، نظم جدید نظام بین الملل و غیره پرداختند.

نخست دکتر غلامعلی چگنی‌زاده به عنوان مدیر نشست و آغازگز سخن، به اهمیت ایجاد انرژی و پویایی جدید در محیط‌های علمی و دانشگاهی اشاره نمودند و بر استمرار برگزاری اینگونه نشست‌ها در مقیاس بزرگ‌تر اظهار امیدواری کرده و افزودند: بعد از جنگ جهانی دوم، جهان کمتر شاهد وقایعی همچون تجربه جنگ اوکراین بوده است؛ شواهدی همانند آن در مقاطعی در ویتنام و کره دیده می‌شود ولی بحران اوکراین در وسعت بزرگ‌تری در حال وقوع است و همین نکته اهمیت آن را دوچندان می‌کند. این مسئله از یک طرف برای دانشجویان حقوق و علوم سیاسی و روابط بین‌الملل به منظور انجام پژوهش‌های علمی دارای اهمیت است و می‌بایست به صورت جدی‌تر به این مسائل پرداخته شود؛  از طرف دیگر برای فهم نظام بین‌الملل و آینده آن نقش بسزایی دارد.

بررسی موضوع اوکراین از دیدگاه روسیه

دکتر جهانگیر کرمی (عضو هیات علمی دانشگاه تهران و کارشناس مسائل روسیه) به  عنوان سخنران اول به بررسی موضوع اوکراین از دیدگاه روسیه پرداختند و در آغاز کلام خود دو دیدگاه در خصوص بحران اوکراین ارائه کردند:

دیدگاه اول، بحران اوکراین یک طرح آمریکایی است

طرفداران سناریوی اول معتقد هستند که ایالت متحده آمریکا از زمان اصلاحات گورباچف به تدریج مدیرت تحولات جهانی را در دست گرفته و از اواخر دهه نود میلادی، محافظه کاران در آمریکا برای نظامی کردن دنیا تلاش نموده‌اند؛ حمله صدام به کویت در سال 1990، حمله شوروی به افغانستان، حمله به عراق و افغانستان و برنامه‌های مشابه دیگر مصداق‌هایی برای این امر شمرده می‌شوند.
 

دیدگاه دوم، بحران اوکراین یک طرح روسی است

در این دیدگاه کل مسئله اوکراین ابتکار عمل روسیه قلمداد می‌شود.

دکتر جهانگیر کرمی در نشست اوکراین و قدرت های بزرگ
در بحران اوکراین نقش روسیه به مراتب سنگین‌تر از آمریکا است 

 در ادامه بحث دکتر کرمی به این موضوع اشاره نمودند که «بحران اوکراین را نمی‌توان صرفا یک طرح آمریکایی یا یک طرح روسی دانست؛ بلکه این بحران حاصل مجموعه‌ای از تعامالات است که غرب در آن نقش دارد اما نقش روسیه به مراتب سنگین‌تر است»

اهداف روسیه از حمله به اوکراین

او همچنین به این نکته اشاره نمود که سال 2014 نقطه‌ای تعیین کننده در بحران امروزی اوکراین است؛ پوتین از سال 2014 با مشکلات داخلی دست و پنچه نرم می‌کند و مجموعه‌ای از اتفاقات روسیه را به این نتیجه رسانده که زمان حمله به روسیه فرا رسیده است:

  • نخست روسیه از یک طرف مورد نقد ناسیونالیست‌های افراطی بود که مدعی بودند وضعیت اوکراین و دونباس مشخص نیست و بیان می‌کردند چرا وضعیت اوکراین توسط دولت چین در حالت ابهام گذاشته شده است.
  • از طرف دیگر، لیبرال‌ها معتقد بودند که دولت پوتین کل اوکراین، به جز کریمه و دونباس را تحویل غرب داده و روسیه تنها به کریمه و دونباس بسنده نموده است؛ از نظر آنان این یک باخت بزرگ برای روسیه است.
  •  اعمال تحریم‌ها علیه روسیه و از دست رفتن کلیه دستاوردهای پوتین از سال 2000 تا 2014
  • نظامی شدن اوکراین به دلیل حمایت غرب
  • توافق راهبری آمریکا و اوکراین در سال 2021
  • خروج آمریکا از افغانستان
  • تجربیات موفق جنگ های گرجستان، کریمه و سوریه برای پوتین

به گفته دکتر کرمی اهداف اصلی روسیه از عملیات نظامی علیه اوکراین در سه سطح قابل بحث است:

  1.  سطح اوکراین
    مشخص شدن وضعیت کریمه و دونباس 
    مشخص شدن وضعیت نظام سیاسی اوکراین
    بی‌طرفی و غیر نظامی نمودن اوکراین
    سطح منطقه ای
  2. از دیگاه روس‌ها زمان برای «بازتعریف معادلات امنیتی اروپایی» فرا رسیده است و در همین راستا «طرح چهار ماده‌‌ای» خود را به منظور لغو عضویت کلیه کشورهایی که از سال 1997 به عضویت ناتو درآمده‌اند تحویل ناتو و اتحادیه اروپا داده‌اند.
    سطح بین‌المللی
  3. چند قطبی کردن نظام بین‌الملل

نتایج جنگ روسیه-اوکراین تاکنون: 

روس‌ها با حمله به اوکراین از سمت شمال، شرق و جنوب آغازگر جنگ (جنگ موج دومی به سبک سال‌های قبل از سال 1970) بودند و در هفته اول پیشروی‌های قابل توجهی داشتند اما از هفته دوم مقاومت اوکراین آغاز شد و همزمان شاهد یک «راهبرد موج سومی» از طرف غرب بودیم که شامل جنگ سیاسی، رسانه‌ای و اقتصادی است؛ در نتیجه فضای نظامی ایجاد شده، عملیات نظامی در شهرها برای روسیه دشوار شد و متعاقبا معادلات جنگی تغییر یافت:

  • کاهش خواسته‌های روسیه از اوکراین: بی‌طرفی، استقلال و الحاق
  • کاهش محدوده حملات جغرافیایی
  • تغییر راهبرد نظامی، عقب نشینی از شمال و حفظ جنوب و تمرکز بر شرق

 چشم انداز آینده بحران اوکراین از دیگاه دکتر کرمی:

به گفته دکتر کرمی چهار حالت برای آینده بحران اوکراین قابل پیش‌بینی است:

  • پیروزی روس‌ها از سمت شرق و اجابت خواسته‌های روسیه از طرف اوکراین: خروج پیروزمندانه روسیه از این بحران
  • پیروزی روس‌ها از سمت شرق و عدم پذیرش خواسته‌های روسیه از طرف اوکراین: ادامه بحران
  • عدم دستیابی به پیروزهای جدید: تطلیل بحران 
  • شکست روسیه: مواجه شدن با تحریم‌های بیشتر علیه روسیه، تشدید رقابت در مرزهای اروپایی روسیه و اعمال فشار بیشتر به روسیه، شکست برنامه «ثبات راهبری جهانی» با غرب که در صورت شکسته روسیه در جنگ اوکراین، موجب محدود نمودن بیشتر روسیه از طرف غرب می‌شود.

در پایان دکتر کرمی برای توصیف بهتر شرایط به جمله‌ای از یکی از فلاسفه روسیه استناد نمودند: «روسیه نه آنقدر ضعیف است که در غرب ادغام شود و نه آنقدر قوی که بتواند در بلند مدت در برابر غرب مقاومت کند.» او در ادامه افزود «روسیه در دوره‌های مختلف در وضعیت آستانگی قرار گرفته است و در حال حاضر نیز این کشور وارد یک وضعیت آستانه‌ای دیگر شده است. او افزود: با وجود اینکه بحران اوکراین خاتمه نیافته است و در حال  حاضر ما در میانه این بحران قرار داریم اما حتی محققان مستقل روس، نگاه خوشبینانه‌ای نسبت به آینده این بحران ندارند.

گفتمان‌ها و رویکردهای سیاست خارجی آمریکا نسبت به مسئله اوکراین

 دکتر حیدرعلی مسعودی (عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی) به عنوان سخنران دوم به بررسی مسئله اوکراین از .دیدگاه آمریکا پرداختند.

آقای دکتر حیدرعلی مسعودی گفتمان‌های آمریکایی در خصوص مسئله اوکراین را به دو دسته «رسمی» و «اکادمیک» تقسیم بندی نموده و افزودند: علی‌رغم شکل گیری خط ارتباطی و تعاملی میان دو کشور روسیه و آمریکا در قالب  شورای روسیه و ناتو در سطح عالی، این طور به نظر می‌رسد از آن نمی‌توان انتظار نتیجه دهی و تعامل داشت و این مسئله همیشه با فراز و فرودهایی روبرو بوده است. به عنوان نمونه این خط تعامل در سال 2008 و 2014 به حالت تعلیق درآمد. او در ادامه افزود: «در حال حاضر بحران اوکراین، خط بطلانی برای حل بحران ناتو و روسیه است.»

دکتر حیدرعلی مسعودی در نشست اوکراین و  قدرت های بزرگ مرکز تحقیقات چین
بحران اوکراین، خط بطلانی برای حل بحران ناتو و روسیه است

 گفتمان‌های آمریکایی در خصوص مسئله اوکراین:

  1. گفتمان‌های رسمی
    گفتمان تقابل محتاطانه (تقابل گرایی همراه با احتیاط)  شکل گرفته در دولت بایدن 
    گفتمان روس‌هراسی شکست محور، شکل گرفته در کنگره آمریکا 
     
  2. گفتمان‌های علمی و آکادمیک
    دیدگاه واقع‌گرایانه
    دیدگاه لیبرالیسم

شاخه اول از گفتمان‌های رسمی با عنوان «تقابل محتاطانه» توسط دولت وقت پیگیری می‌شود. ادبیات استفاده شده توسط رییس جمهور بایدن در این گفتمان، گویای این مطلب است که روسیه در حال احیای امپراطوری سابق خود است؛ لذا آمریکا به منظور جلوگیری از دستیابی روسیه به این هدف، باید از تمامی ابزارها و توان خود استفاده نماید، از جمله: 

  • ائتلاف سازی بین‌المللی بر ضد روسیه
  • تحریم‌های گسترده بر ضد اقتصاد روسیه
  • توقف روابط نرمال اقتصادی و تجاری با روسیه و بلاروس 
  • وارد نمودن ضربات اساسی به ارتش روسیه در میان مدت و بلند مدت از طریق اعمال تحریم‌ها در زمینه تکنولوژی‌های پیشرفته  
  • استقرار نیروهای جدید در لهستان و آلمان 
  • جرم انگاری اقدامات روسیه در اوکراین

 او در ادامه به برخی از مواضع مقامات آمریکایی اشاره نمود:

  • ادراک مقامات آمریکایی: روسیه موفق به دستیابی به اهداف خود در اوکراین نبوده است، که این اهداف شامل:

    ایجاد حالت تسلیم شدگی برای اوکراین
    به رخ کشیدن قدرت نظامی خوب به رقیب
    تفرقه‌افکنی بین اروپا و آمریکا
     
  • جیک سالیوان (مشاور امنیت ملی کاخ سفید): در سال گذشته، میلیون‌ها دلار تسلیهات نظامی وارد کشور اوکراین شده است که این روند باید همراه با احتیاط ادامه یابد.
  • جان بولتون (سفیر سابق ایالات متحده آمریکا در سازمان ملل متحد): او به گفتمان تقابلی ولی احتیاط آمیز معتقد است و در عین حال داشتن تحلیل و نگاه همدلانه نسبت به اقدامات پوتین را توصیه می‌کند. او معتقد است تصویر سازی رسانه‌ای از پوتین به عنوان شخصیتی دیوانه و غیر منطقی  نادرست است. از آنجایی که حمله به اوکراین به ملاحظات امنیتی در سطح ملی بین روسیه و ناتو و غرب مربوط است؛ در نتیجه این حمله، حمله دولت روسیه قلمداد می‌شود و لزوما ارتباطی به آقای پوتین ندارد.
  • آنتونی بلیکن (وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا):
    کمک به اوکراین برای داشتن موضع بالاتر و قوی‌تر در مذاکرات
    همراهی با خواست احتمالی اوکراین مبنی بر بی‌طرفی(پس گرفتن درخواست عضویت در ناتو) 

   همچنین او معتقد است: «ما آمریکایی‌ها نمی‌توانیم اوکراینی‌تر از اوکراینی‌ها باشیم؛ از آنجایی که آن‌ها خود دارای دولت و نظام سیاسی هستند بنابراین باید خود تصمیم بگیرند.»  دکتر مسعودی در ادامه به این موضوع اشاره نمودند که: «با این وجود، آمریکا در گفتمان‌های دیپلماتیک در سطح وزارت امور خارجه، وجه تقابلی خود را حفظ می‌کند.  هدف گذاری آمریکا این است که به ازای هر تانک روسی، 10 موشک ضد تانک در اختیار ارتش اوکراین قرار دهد.»

تجهیزات نظامی ارسال شده به اوکراین:

  • 1400 استینگر ضد هوایی
  • 5500 اسلحه ضد تانک
  • 16 هلیکوپتر 
  • تجهیزات دید در شب
  • برنامه‌ریزی برای ارسال تجهیزات توپ‌های 155 میلی‌متری

 شاخه دوم گفتمان اول با عنوان «روس‌هراسی شکست محور» که توسط کنگره آمریکا دنبال می‌شود، دارای مشخصات ذیل است:

  • ارائه واکنش رادیکالی و احساسی‌تر
  • تلاش برای ارائه تصویری شیطانی از روسیه و به دنبال آن، شکست آن تصویر شیطانی 
  • پیروی از رادیکالیسم ضد روس 
  • مقایسه مستمر روسیه با آلمان نازی
  • معتقد به الزام آمریکا در  استفاده از تمامی ابزارهای موجود اعم از نظامی، سیاسی و اقتصادی برای عقب نشاندن و به شکست کشانیدن روسیه 
  • معتقد به حضور آمریکا و نیروی دریایی آمریکایی در دریای سیاه 
  • طرفدار ارسال تانک و تجهیزات سنگین به اوکراین 
  • اقدامات روسیه را نسل کشی قلمداد نموده که نیازمند مستندسازی به منظور شکست این کشور است.

بررسی نگاه اروپا، مخصوصا اروپای مرکزی و شرقی نسبت به بحران اوکراین 

دکتر علی بمان اقبالی زارچ (کارشناس ارشد اوراسیا در مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه،  کارشناس مسائل امور اروپای مرکزی و شرقی، مسلط به زبان منطقه) به عنوان سخنران سوم این نشست به بررسی دیدگاه اروپا، مخصوصا اروپای شرقی و مرکزی نسبت مسئله اوکراین پرداختند.

ایشان دریای سیاه را کانون رقابت روسیه و آمریکا دانست و اضافه نمود: «بحران اوکراین متمرکز به دریای سیاه می‌باشد که از 20 سال پیش توسط آمریکا آغاز گردیده است"؛ قبل از این تاریخ دریای سیاه تنها به دلایل مسائل توریستی حائز اهمیت بود. 


بحران اوکراین متمرکز بر دریای سیاه است.

 اهداف اصلی ژئوپلتیک آمریکا در دریای سیاه:

  • کاهش نفوذ روسیه و افزایش نفوذ آمریکا
  • تبدیل شدن به محور غنی انرژی برای انتقال به اتحادیه اروپا
  • حمل و نقل
  • مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر و انسان
  • منبع اصلی تامین غلات و مواد غذایی
     

روسیه و ترکیه دو کشور مهم حوزه دریای سیاه هستند. در همین راستا، سازمان همکاری اقتصادی دریای سیاه در سال 1371 (25 ژوئن 1992) توسط ترکیه ایجاد شد و این سازمان در زمینه‌های پارلمانی، فرهنگی، دانشگاهی و اقتصای  متمرکز بود. این سازمان تا سال 2014 عملکرد خوبی داشت اما بعد از الحاق کریمه به روسیه فعالیت آن دچار مشکل شد. او در ادامه به این نکته اشاره نمود که در دریای سیاه چهار قدرت اصلی با یکدیگر رقابت می‌کنند:

  1. آمریکا
    آغاز فعالیت از 20 سال پیش
    اجرایی نمودن طرح ها ی خود با تمرکز بر بلغارستان، رومانی،آلبانی، گرجستان، اوکراین و مولداوی
  2. اتحادیه اروپا با محوریت کانونی آلمان با موضوع:
    انرژی
    تروریسم
  3. ترکیه
    علاقمند به ادامه بحران 
    عدم تمایل به حضور یک روسیه قدرتمند در دریای سیاه
    مهم‌ترین جنگ صورت گرفته در دریای سیاه در سال 1776 بین روسیه و ترکیه به وقوع پیوسته است که در نهایت پس از چند سال درگیری منجر به توافقی بین دو کشور شد و از سال 1776 تا 2000 دریای سیاه تنها حوزه رقابت این دو کشور بوده است.
    ارتباط همزمان ترکیه با روسیه و اوکراین و حمایت همزمان از صلح و جنگ (ارسال پهباد به اوکراین و اعلام عدم حمایت از تحریم‌ها علیه روسیه)
  4. روسیه
    ایجاد قدرت یوروآسیایی بزرگ با مرکزیت روسیه؛ در این راستا پوتین از سال 2000 سه طرح را اجرایی نموده است:
    طرح ویژه پان اروپایی با ائتلاف آلمان
    پان خاورمیانه با مشارکت ایران
    پان آسیایی با حمایت چین و ژاپن

دکتر اقبالی در ادامه پاشنه آشیل روسیه در بحران اوکراین را موارد زیر بیان نمود:

  • اقتصاد
  • پول ملی
  • علم و تکنولوژی
  • قدرت نرم
  • جامعه مدنی
  • ضعف دیپلماسی

چرا اوکراین؟ 

در ادامه ی بحث دکتر اقبالی همچنین در مورد اهمیت اوکراین صحبت نموده و این سوال اساسی را مطرح گردند که چرا اوکراین مهم است؟ 

زمان امپراطوری روم، اوکراین به عنوان سیلوی غلات اروپا مورد توجه بوده است

ایشان برای توضیح این موضوع به جمله‌ای از لنین استناد کردند: «روسیه بدون اوکراین یک پیکر بدون سر تعبیر می‌شود.» همچنین پوتین، رئیس جمهور روسیه، بارها از جملاتی چون «اوکراین سرزمین اصلی روس‌تبارها» استفاده نموده است.
همچنین این کشور از نظر تأمین غلات و مواد غذایی مورد توجه اروپا است و همواره از آن به عنوای سیلوی غلات اروپا یاد می‌شود.

جمع‌بندی: 14+4

با توجه به بحران اوکراین، ترس فوق‌العاده بر کشورهای حاشیه‌ای مستولی شده است

 در پایان بحث، دکتر اقبالی با جمع‌بندی مباحث به مهم‌ترین مسئله یعنی ترس فوق العاده کشورهای حاشیه‌ای اشاره نمود.

بعد از سال 1990 چهارده کشور از این منطقه، با عضویت به ناتو شرایطی جدید را در منطقه ایجاد کردند، کشورهای بالتیک (لیتوانی، لتونی و استونی)، 4 کشور از یوگسلاوی سابق، رومانی، بلغارستان، مجارستان، لهستان، چک، اسلواکی، آلبانی. (14 کشور ذکر شده).
4 کشور دیگر منطقه، عضو ناتو نبوده و به شدت نگران جنگ اوکراین هستند؛ شامل مولداوی، صربستان، کوزوو، و بوسنی.

ایشان افزودند در هفته اول و دوم جنگ، روسیه با دو گزینه روبرو بود: بد و بدتر؛ اما بعد از آن گزینه دیگری به آن اضافه گردید یعنی «خطرناک». با ادامه جنگ روسیه از دو گزینه اول به تدریج فاصله گرفته و به سمت گزینه سوم در حال حرکت است و این موضوع در دو زمینه موجب نگرانی شدید کشورهای منطقه گردیده است:

  • در بحث جغرافیای جنگ؛ آیا روسیه جنگ را توسعه خواهد داد؟
  • آیا زمان بسیار طولانی خواهد شد.
  • آیا روسیه دست به چمدان هسته‌ای خواهد زد؟ 

 دکتر اقبالی افزودند به اعتقاد من «اگر روسیه حتی پیروز این نبرد باشد و کل اوکراین را تسخیر نماید باز هم در این نبرد بازنده است؛ چون اگر قادر به برقراری ارتباط با کشورهای منطقه (4+ 14) نباشد؛ تسخیر بی‌فایده خواهد بود.

بررسی بحران اوکراین از نگاه چین 

دکتر خلیل شیرغلامی (دستیار معاون پژوهشی مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه) به عنوان سخنران چهارم نشست به بررسی بحراین از نگاه چین پرداختند. ایشان در شروع بحث خود به این نکته اشاره نمودند که موضع‌گیری چین برای دو طرف بحران یعنی روسیه و اوکراین، بسیار مهم بوده است. این نکته حائز اهمیت است که در بحران اوکراین چین نقش فوق العاده مهمی دارد؛ اما نقش‌آفرینی غیر مهمی را در این بحران ایفا نموده است؛ به عبارت دیگر، این کشور نقش حاشیه‌ای و کوچکی را در این موضوع ایفا نموده است. در اینجا سوال مهمی که به ذهن خطور می‌کند این است که آیا منفعل بودن چین و داشتن نقش حاشیه‌ای در بحران اوکراین یک مساله منفی تلقی می‌شود؟

دکتر خلیل شیرغلامی در نشست اوکراین و  قدرت های بزرگ مرکز تحقیقات
چین نقش فوق العاده مهمی دارد؛ اما نقش‌آفرینی غیر مهمی را در این بحران ایفا نموده است

اگر از دیدگاه سیاستمدارن بزرگ، به مسئله نگاه کنیم این امر منفی تلقی می‌شود؛ زیرا اگر کشوری خواهان ظهور در نقش و قامت یک کشور بزرگ است باید هزینه‌ها و  الزامات ناشی از آن را نیز بپذیرد. اما از منظر دیگر شاید این انفعال قابل دفاع باشد.
کشور چین سیاست‌های خود را مشارکت در مدیربت جهانی، ساخت جهانی مبتنی بر سرنوشت مشترک با تمامی کشورها، همگرایی، همکاری مبتنی بر برد-برد اعلام نموده است؛ لذا بحران اوکراین، آزمون مهمی برای راستی آزمایی ادعای چین در دو زمینه است:

  • آزمونی برای راستی آزمایی ادعای چین در مورد ارزش‌ها و سرنوشت مشترک، و رهیافت برد- برد. در اینجا کشور چین باید موضع خود را در خصوص نقض ارزش‌ها و هنجارهای بین‌المللی یعنی تجاوز سرزمینی را مشخص نماید.
  • آزمونی برای راستی‌آزمایی توافق شی جین‌پینگ و پوتین در خصوص «مشارکت نامحدود» میان روسیه و چین؛ که بیست روز بعد از این توافق، روسیه وارد جنگ با اوکراین شد.

کشور چین در بحث مربوط به تایوان نیز در شرایط سختی قرار گرفته است.
 

ایشان با مطرح کردن دو سوال صحبت‌هایشان را ادامه دادند: آیا نظم محتمل جدید بین‌المللی ناشی از این بحران برای چین مطلوب خواهد بود یا خیر؟ و آیا این بحران به سرعت گرفتن خیزش چین در نظام بین الملل کمک خواهد نمود یا برعکس آن را کند خواهد کرد؟ رهبران چین به مدت 2000 سال خود را حاکم جهان می‌شمردند اما هرگز به دنبال ایجاد یک امپراتوری جهانی برنیامدند. بعد از سرنگونی امپراطوری چین و پشت سر گذراندن دو قرن تحقیر، رویای بازیابی امپراتوری جهانی همواره همراه قدرتمندان چینی بوده است. این کشور در تلاش است تا مرکزیت خود را در نظام بین‌الملل و نهاد حاکمیت‌های جهانی تثبیت کند. رئیس جمهور شی جین پینگ به صراحت از سال 2014 اعلام نموده هنجارها و قواعد بین‌المللی باید منعکس کننده ارزش‌های چینی نیز باشد و این کشور در حاکمیت جهانی سهم داشته باشد.

ابتکار کمربند و جاده، نمونه‌ای از تلاش چین برای ایجاد هنجارهایی مبتنی با مرکزیت چین در نظام بین‌الملل است.

رویکرد چین در قبال نظم بین‌المللی

چین در نظم کنونی بین‌المللی همواره رویکردی دوگانه داشته است که شاید سیاست چین در قبال بحران اوکراین نیز به این تضاد برمی‌گردد:

  •  موافقت چین با آن دسته از نهادهای بین‌المللی که همگام با نهادهای چینی هستند مانند سازمان جهانی تجارت، موافقت‌نامه آب و هوایی پاریس، و بانک جهانی.
  • تضعیف هنجارهای متضاد با آرمان‌های حزب کمونیستی و ایجاد هنجارهای جدید در حوزه و نهادهایی که با آرمان‌های حزب کمونیستی چین در تضاد هستند مانند نظام جهانی حقوق بشر، حاکمیت اینترنت و فضای سایبری. 

بنابراین چین نسبت به نظام جهانی موجود دارای دو رویکرد است:

  • رویکرد تدافعی
  • رویکرد تهاجمی: نظم جهانی باید عادلانه‌تر و منصفانه‌تر باشد و این کشور همواره تاکید نموده که سهم و نقش آمریکا باید در جهت منافع و سهم چین کاهش یابد تا این توازن حفظ شود. 
     

چین و بحران اوکراین :

در ابتدای امر کشور چین در مساله اوکراین دچار سردرگمی گردید و اختلافاتی در هیات حاکمه چین بروز پیدا کرد. اما در نهایت به این نتیجه رسید که در این بحران نقش بی‌طرفی را ایفا کند و کنار هیچ کدام از طرفین نایستد. در بحران اوکراین، می‌توان نگاه و اقدامات چین را بدین صورت بیان نمود:

  • کشور چین تلاش نمود شکلی از همبستگی سیاسی با روسیه را نمایش دهد؛ اما از هر گونه تلقی اتحاد سیاسی در این مسئله با روسیه پیشگیری نماید.
  • از اقدامات قابل تأمل حزب و هیأت حاکمه در این خصوص می‌توان به اعطای مجوز بی‌سابقه به رسانه‌های چینی و روشنفکران غیر رسمی در چین به منظور ورود تمام عیار به کارزار  تبلیغاتی به نفع روسیه نام برد.
  • پرهیز چین از قرار گرفتن در دوراهی انتخاب میان روسیه و غرب
  • باید اشاره کرد که دولت چین در داخل و خارج با فشارهایی برای تغییر مواضع خود در قبال روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ روبرو است ولی تاکنون چین قائل به چرخش مهم در سیاست خود در قبال روسیه نیست.
  • بیستمین کنگره ملی حزب کمونیست چین در نیمه دوم سال 2022 در پکن برگزار می‌شود و در این کنگره احتمالا سومین دوره رهبری شی جین پینگ تایید خواهد شد؛ بنابراین شی به شدت نیازمند این است که در داخل چین به عنوان یک رهبر موفق شناخته شود.
  • بروز چالش‌های اقتصادی در چین و کاهش فشار به سرمایه گذاران برای شفافیت اقتصادی
  • چالش بحث اوکراین

 در ادامه می‌توان به این نکات تکمیلی اشاره نمود:

  • چینی‌ها تلاش زیادی برای رهایی روسیه از جمله در مسئله تحریم‌ها انجام ندادند.
  • در عین حال یک فضای تنفسی برای اقتصاد روسیه توسط چین به منظور جلوگیری از فروپاشی کامل روسیه صورت گرفت.
  • با توجه به اتحاد بی‌سابقه شکل گرفته در غرب ناشی از بحران اوکراین، چینی‌ها را به این نتیجه رسانید که برگرداندن تایوان در آینده قابل پیش بینی با توسل به زور غیر ممکن است
  • از طرف دیگر، پیوند اروپا و آمریکا تحول نامطلوبی برای چین است اما در بحران اوکراین این اتحاد شکل گرفت که می‌تواند ادامه یابد و این مسئله زنگ خطری برای چین است.
  • چینی‌ها به این نتیجه رسیدند که می‌بایست اقدامات لازم جهت استقلال خود از نظام مالی، فناوری جهانی و منابع جهانی را بیشتر کنند.

 دکتر شیر غلامی در پایان بحث خود به جمع بندی مطالب پرداخته و بیان نمودند: «چین خواهان تغییر نظام بین‌المللی ناشی از بحران اوکراین نیست و آمادگی پذیرش هزینه‌های ناشی از آن را ندارد؛  همچنین در حال حاضر چین به دلیل شرایط داخلی آماده پذیرش یک تغییر بزرگ در نظم بین‌الملل نیست.»
ایشان افزودند: خیزش چین به دلیل بحران اوکراین تسریع نخواهد شد زیرا این بحران به طور همزمان منافع و چالش‌هایی را برای این کشور به ارمغان آورده که برآیند این دو ضرورتا نمی‌تواند تحولات مطلوبی برای چین ایجاد نماید تا منجر به جهش شگرف در مسیر خیزش چین گردد و از طرف دیگر چین خود آماده پذیرش الزامات این ماجرا نیست زیرا این امر نیازمند اراده سیاسی، متحدان وفادار، و بینش سیاسی است. 
دکتر شیر غلامی در خصوص نتیجه بحران افزود "تبدیل شدن روسیه به یک کشور ضعیف، تحریم زده اما نه کاملا شکسته خورده، مطلوب کشور چین است؛ چون این امر موجب تبدیل شدن روسیه به برادر و شریک کوچک‌تر برای چین می‌شود که آن را مجبور به همراهی با بسیاری از سیاست‌های چین می‌شود.

دکتر چگنی زاده در نشست اوکراین و  قدرت های بزرگ مرکز تحقیقات چین

در پایان، دکتر غلامعلی چگینی زاده نشست را با این سخن به پایان رسانیدند: «رسانه و روشنفکر، طبقه متوسط یک جامعه هستند که ترجمه بالا به پایین و پایین به بالا بر عهده آنان است؛ لذا این مهم مسئولیت دانشگاه را  جدی‌تر می‌کند.»

کلیدواژه‌ها: اوکراین بحران اوکراین روسیه اوکراین مسئله اوکراین جنگ اوکراین حمله اوکراین روسیه


نظر شما :