یک ابزار دیپلماتیک کلیدی در دست چینی ها؛
تغییر موضع نظامی چین در خاورمیانه
به گزارش مرکز تحقیقات چین به نقل از اقتصادنیوز، با تغییر استراتژی ایالات متحده نسبت به خاورمیانه و اتخاذ سیاست «چرخش به شرق» این تصور عمومی میان تحلیلگران و قدرت های منطقه ای به وجود آمده که خلا ناشی از کناره گیری آمریکا با حضور قدرت های دیگری از جمله چین پر خواهد شد.
زنو لئونی، همکار آموزشی دپارتمان مطالعات دفاعی کالج کینگ لندن که بر موضوع جنگ سرد جدید بین ایالات متحده و چین متمرکز است، با انتشار یادداشتی با عنوان «چین همپای پیشروی قدرتش، به خلیج فارس نگاه می کند» به بهانه رونمایی چین از یک ناو هواپیمابر چین، این موضوع را مورد بررسی قرار داده است.
رویدادهای نه چندان نامرتبط
دو رویداد اخیر توجه را به پیش روی قدرت چین در خارج از مرزهای این کشور جلب کرده است. در اوایل ماه اگوست، نیروهای ارتش چین در پی سفر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایپه، مجموعهای از رزمایشها را در نزدیکی تایوان انجام دادند و بر چگونگی محاصره و حمله به جزیره در صورت لزوم تاکید کردند.
چند روز بعد، شایعاتی منتشر شد مبنی بر اینکه ممکن است اولین مقصد سفر رئیس جمهور شی جین پینگ به خارج از چین از زمان شروع همه گیری کووید-19 عربستان سعودی باشد. این سفر هنوز انجام نشده، اما در زمانی که نگرانی های فزاینده ای در مورد ایجاد شبکه ای از بنادر با کاربری دوگانه در سراسر منطقه اقیانوس هند وجود دارد، از اهمیت ویژه ای برخوردار خواهد بود.
این رویدادهای به ظاهر نامرتبط چند هفته پس از آن رخ داد که چین سومین ناو هواپیمابر خود به نام فوجیان را در تلاشی برای کاهش فاصله با ایالات متحده و افزایش قدرت نظامی خود به آب انداخت. فوجیان اولین نمونه ای بود که به طور کامل در داخل کشور طراحی و تولید شد و پیشرفتهترین ناو با وزن 80000 تن و دارای سیستم پرتاب با کمک منجنیق الکترومغناطیسی بود.
پیامدهای فوجیان برای خلیج فارس
پیامدهای این توسعه فناوری برای خلیج فارس چیست؟ آیا ناو هواپیمابر می تواند یک تغییر دهنده بازی در توازن قدرت نظامی منطقه ای باشد؟ در حالی که در بلندمدت، فوجیان به تلاش های چین برای گسترش قدرت نیروی دریایی خود کمک خواهد کرد، اثرات کوتاه مدت آن ممکن است محدودتر باشد.
هنوز چند سالی باقی مانده تا فوجیان به طور کامل عملیاتی شود. علاوه بر این، این روزها داشتن و استقرار یک ناو هواپیمابر در واقع می تواند همرا با ریسک باشد. در عصر موشک های مافوق صوت، ناوهای هواپیمابر به طور فزاینده ای آسیب پذیر شده اند. جیمز متیس، وزیر دفاع سابق ایالات متحده، تاکید کرده روزگار ناو هواپیمابر به پایان رسیده و به شدت با نیروی دریایی بر سر آینده آنها بحث می کند.
سلاح های مافوق صوت
آزمایش اخیر موشکهای مافوق صوت چین چالشی را برای غرب ایجاد کرده است، چالشی که با پیمان آوکوس به وجود آمد، زیرا بریتانیا، ایالات متحده و استرالیا متعهد شدند در اوایل سال جاری با یکدیگر برای توسعه سلاحهای مافوق صوت همکاری کنند. واضح است که ناوهای هواپیمابر که به گفته تحلیلگران در مواقع درگیری «هدف آشکار» هستند، به محور سیاست خارجی و نظامی چین در خلیج فارس تبدیل نخواهند شد.
به گفته کمیسیون بازنگری اقتصادی و امنیتی ایالات متحده و چین، در حالی که چین ناو جدید خود را راه اندازی می کند، تمرکز نیروی دریایی بر «عملیات نظامی در مقیاس بزرگ در اطراف حاشیه دریایی خود» باقی می ماند. در آینده نزدیک، چین همچنان با چالشهایی روبرو خواهد بود و از نظر استقرار نظامی، گزینههای محدودی دارد.
موازنه قدرت در فراسوی آبهای ساحلی
موازنه قدرت نظامی در اقیانوس هند نشان می دهد که حضور نیروی دریایی چین از مجموع دارایی های دریایی ایالات متحده، ناتو و هند بیشتر است. بنابراین، زمانی که ناو جدید عملیاتی شود، پکن باید قدرت بزرگ رقیب خود را در شمال اقیانوس هند و از طریق خلیج فارس مهار کند. این چالش ها، هر قدر نیروی دریایی چین از قلمرو اصلی خود دورتر شود، تشدید می شود.
این ایده - همانطور که توسط برخی از تحلیلگران نظامی غربی بیان شده است - مورد توجه کشورهای خلیج است که چین ممکن است ناوهای خود را علیه کشورهای کمتر قدرتمند یا دشمنان غیردولتی مستقر کند، مشابه آنچه که ایالات متحده در طول جنگ سرد و پس از آن انجام داد.
در واقع، در سالهای آینده، چین به دنبال بهبود قابلیتهای اعزامی خود برای «مبارزه با یک جنگ محدود در خارج از کشور» خواهد بود. این بر خلیج فارس تأثیر خواهد داشت، زیرا به چین کمک می کند تا به طور مؤثرتری از منافع تجاری خود محافظت کند و ثبات را حفظ کند.
تغییر موضع نظامی
در اواخر ژانویه، ژنرال وی فنگ، وزیر دفاع چین گفت که پکن و ریاض باید «هماهنگی را افزایش دهند و مشترکاً با شیوههای سلطهجویانه و قلدری مخالفت کنند». این موضع در چارچوب حملات موشکی حوثیهای یمن به امارات متحده عربی که محل زندگی بیش از 200000 ساکن چین است، رخ داد.
هرگونه مداخله در چنین سناریویی می تواند به طور بالقوه بر روابط پکن با تهران تأثیر بگذارد و این در حالی است که رویه استراتژیک محتاطانه چین به این معنی است که هرگونه اقدام نظامی با قدرت های منطقه ای هماهنگ می شود تا در امور داخلی آنها مداخله نشود.
با این حال، وابستگی چین به منابع انرژی خلیج فارس، آن را در برابر اختلالات عرضه و افزایش قیمت ناشی از درگیری آسیب پذیر کرده است. این امر چین را وادار می کند تا در صورت لزوم، به دلایل عملی، موضع نظامی جسورانه تری اتخاذ کند.
ابزار دیپلماتیک کلیدی
در این زمینه، ناو هواپیمابر چین یک ابزار دیپلماتیک کلیدی خواهد بود که می تواند برای گشت زنی در آب های اطراف خلیج فارس، اطمینان بخشی به شرکا، نشان دادن عزم سیاسی-نظامی و ایجاد ائتلاف مورد استفاده قرار گیرد. در زمان خروج آمریکا از خلیج فارس، این دقیقاً همان کاری است که چین شاید انجام دهد تا مشارکت های منطقه ای را تضمین کند.
بنابراین ناو هواپیمابر تازه ساخته چین پیام مهمی را به کشورهای حوزه خلیج فارس ارسال می کند. نیروی دریایی چین متعهد به ارائه قدرت نظامی بزرگ است که علیرغم بی طرفی دیپلماتیک چین در مورد موضوعات مورد مناقشه، می تواند از منظر امنیت منطقه ای موخبتی برای کشورهای خلیج باشد.
اما اولین ناو هواپیمابر چینی واقعاً مدرن همچنین نشان میدهد که تلاشهای چین برای ایجاد یک نیروی دریایی توانمند در خارج از کشور در مراحل اولیه باقی مانده باشد. بنابراین چین به نمایش ویژگی های قدرت قوی و ضعیف ادامه می دهد.
نظر شما :